دل نوشته های مریم

عاقبت مادر میشوم

1394/3/21 10:13
نویسنده : مریم
128 بازدید
اشتراک گذاری

عاقبت در یک شب از شب های دور

کودک من پا به دنیا می نهد

ان زمان بر من خدای مهربان

نام شور انگیز مادر می نهدمحبت

ان زمان طفل قشنگم بی خیال

در میان بسترش خوابیده است

بوی او چون عطر پاک یاس ها

در مشام جان من پیچیده است

ان زمان دیگر وجودم مو به مو بسته

با هستی طفلم میشود

ان زمان در هر رگ من جای خون

مهر او در تارو پودم میشود

میفشارم پیکرش را در برم

گویمش چشمان خود را باز کن

همچو عشق پاک من جاوید باش

در کنارم زندگی اغاز کن

میگشاید نور چشمم دیدگان

بوسه ها از مهر بر رویش زنم

گویمش اهسته ای طفل عزیز

میپرستم من تو را «مادر » منممحبت

پسندها (1)

نظرات (0)