دل نوشته های مریم

زندگی من بالاخره اومدی خدا جونم امام رضای مهربون شکرررررررررررررررررررررررررت

1394/6/16 16:11
نویسنده : مریم
107 بازدید
اشتراک گذاری

قند عسلم  عشق  من اومدی انتطار من و بابا میعاد بهه پایان رسید بالاخره  14 شهریور خدا تو رو برام بفرست دیوانه وار خوشحالم طوری ک نمی تونم وصفش کنم هنوز باورم نمیشه هزار بار شکرت شکرت شکرت

مریم مامان شد میعاد عزیزم بابا  آی خدا جون قربونت برم  الهی دورت بگردم امام رضای مهربون که واسطه شدی برای براورده شدن حاجتم  جبران میکنم.  نی نی نازم سفت بچسب به دل مامان مریم که این دفعه 9 ماه باید تو وجودم باشی صحیح و سالم هفته اول مهر میرم برای سونو ک قلب کوچولوت رو بیبینم  خوب رشد کن که به بودنت خیلی محتاجم منو نگران هم نکن الهی دورت بگردم کنجد من فکر کنم الان باید 3 هفته باشی خوب رشد کن بابا میعاد خیلی خوشحاله پس با رشد خوبت و با سلامتیت خوشحال ترش کن چون بابات بهترینه تو دنیا. بابا جون براش  فرق نداره دختر قند عسل باشی یا پسر کاکل زری و لی میگه  ببخاطر این جامعه پسر امنیت بیشتری داره 

نمیدونی ساعت 1 بعدظهر 14 شهریور وقتی بیبی چک مثبت شد چقد گریه کردم بابا جون خونه نبود شرکت بود زنگ زد حالمو بپرسه وقتی دید دارم گریه میکنم ترسید باورش نمیشد  وقتی فهمید اومد دنبالنم با همون لباسای شرکت رفتیم ازمایش دادیم اورژانسی جواب رو گرفتیم  بتام بالای 200 خوشحال و خندون منو اورد خونه بعد خودش رفت  شرکت  از اون روز هی میگه اینو بخور اونو نخور اینکارو نکن اینجوری نخواب  و... 

شنبه وقت دکتر دارم تهران پیش خانوم دکتر شهناز امینی اان شاا...  دکتر خوبی باشه 

عشق من زیبا ی من مواظب خودت باش خوب رشد کن که 9 ماه باهم کار داریم 

بوووووووووووووووس برای نی نی نازم 

بووووووووووووووووس برای میعاد عزیزم 

پسندها (1)

نظرات (0)